
وصیتنامه شهید «منصور کمالی کلوچانی؛
به دنبال ابراهیم زمانتان بروید
شهید «منصور کمالی کلوچانی» در وصیتنامهاش مینویسد: ای اقوام، خویشان و دوستان! قدر این انقلاب را بدانید و به دنبال ابراهیم زمانتان بروید، که او بهترین یاور اسلام است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»؛ شهید منصور کمالی کلوچانی یکم فروردین ۱۳۴۷، در روستای ماشکار تابعه شهرستان بندرعباس به دنیا آمد. پدرش اکبر (فوت ۱۳۵۱) کشاورزی میکرد و مادرش فاطمه نام داشت. تا دوم راهنمایی درس خواند.
سپس به فراگیری علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. هجدهم شهریور ۱۳۶۴، در فاو عراق به شهادت رسید. پیکر وی مدتها در منطقه بر جا ماند و سال ۱۳۷۸، پس از تفحص در شهرستان زادگاهش به خاک سپرده شد. او را علی نیز مینامیدند.
وصیتنامه شهید:
قدر این انقلاب را بدانید و به دنبال ابراهیم زمانتان بروید
بسم الله الرحمن الرحیم
با نام خدا و با یاد انبیاء و اوصیای الهی و با سلام بر امام امت خمینی بتشکن، منجی عالم اسلام و سلام بر رهروان پاک او، رزمندگان اسلام و با سلام بر شهیدان اسلام از بدر رسولالله تا بدر روحالله، وصیتنامهام را آغاز میکنم.
اگرچه بارها قلم بر روی کاغذ برای نوشتن وصیتنامه حرکت کرده است، اما چون وصیت نوشتن وظیفه هر مسلمانی است، این بار نیز وصیت خود را مینویسم.
خدایا! به تو پناه میبرم از شر نفس، زیرا که:
«اِنَّ النَّفسَ لَاَمرَةٌ بِالسّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّی.»
(نفس اماره انسان را به بدی فرمان میدهد، مگر آنکه پروردگارم رحم کند.)
و به تو پناه میبرم از آن روزی که:
«لا یَنفَعُ مالٌ و لا بَنونَ اِلّا مَن اَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیم.»
(مال و فرزندان سودی نمیدهند، مگر برای کسی که با دلی سالم نزد خدا آید.)
و به تو پناه میبرم از آن روزی که:
«یَقولُ یا لَیتَنی اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسولِ سَبیلا.»
( روزى كه ستمكار دو دست خود را به دندان مىگزد و مىگويد: اى كاش با پيامبر همراه مىشدم.)
و به تو پناه میبرم از آن روزی که در تاریکی قبر، مرا تنها میگذارند. از تو میخواهم که در آن هنگام مرا تنها نگذاری، چرا که قبر هر روز ندا میدهد:
«یا ابنَ آدم! تَمشِی عَلی ظَهری و مسیرُک فی بَطنی، و تُذنِبُ عَلی ظَهری و تُعذَّبُ فی بَطنی.»
(ای فرزند آدم! بر پشت من راه میروی در حالی که مسیرت در شکم من است. بر پشت من گناه میکنی و در شکم من عذاب میشوی.)
خدایا! خمینی را نگه دار، چرا که او تنها حافظ دین توست. همانگونه که از نام و خویش پیداست؛ او نامش روحالله است و حزبش حزبالله.
خدایا! به خانوادهام، به ویژه مادر عزیزم، صبر عطا کن و به آنان الهام کن که:
«اِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرین.»
خدایا! اکنون که توفیقم دادی در جبهه حضور یابم، سپاسگزارم؛ زیرا آمدن امثال ما باعث میشود اسلام از خطرات محفوظ بماند. در این راه اگر زنده بمانم، زندگیام با افتخار است و ننگین نیست، و اگر کشته شوم، مورد ملامت نیستم؛ چرا که وظیفهام را انجام دادهام.
اما آنانی که دلسوزتر از مادر جلوه میکنند و ندای صلح سر میدهند، بدانند که دشمن از روی دلسوزی ادعای صلح نمیکند؛ اگر فرصتی یابد، دماغ همه را به خاک خواهد مالید. این ذلت برای آنان که به ظاهر دلسوزتر از مادرند کافی است.
ما باید از مولایمان حسین (ع) درس بگیریم که فرمود: ما مردمی هستیم که یا باید صدرنشین شویم یا قبرنشین. ما زندگی همراه با سربلندی میخواهیم، و زندگی با سرشکستگی مفهومی ندارد.
امیرالمؤمنین علی (ع) آگاه شد که لشکریان معاویه شهر انبار را غارت کردهاند و گوشواره از گوش زن مسلمانی که در پناه مسلمین بود ربودهاند. در آن هنگام فرمود: به خدا قسم، اگر مسلمانی از غم چنین حادثهای بمیرد، از نظر من ملامت ندارد.
آیا این کور دلان ندیدهاند که خرمشهر عزیز و دیگر شهرهای ایران غارت شده است؟ آیا این انسانیت است که با دیدن چنین جنایتهایی از سوی صدام ملعون بر ملت مظلوم ایران، باز هم ندای صلح سر دهند؟
ای اقوام، خویشان و دوستان! قدر این انقلاب را بدانید و به دنبال ابراهیم زمانتان بروید، که او بهترین یاور اسلام است. مبادا به او همان سخنی را بزنید که بنیاسرائیل به موسی گفتند:
«تو و خدایت بروید بجنگید، ما همینجا مینشینیم.»
بلکه بگویید: ای امام! اوامر خدا را بیان کن که ما مطیع اوامر تو، که همان اوامر خداست، هستیم.
بدانید اگر امام را تنها بگذارید، ما هرگز از شما راضی نخواهیم بود؛ زیرا ما گلولههای بعثیان را به جان خریدیم تا راه خمینی، که همان راه اسلام است، پایدار بماند و بدانید اگر داغ من بر شما کهنه شد، نگذارید راه من نیز کهنه شود. ای کاش هزاران جان میداشتم که در همین راه فدا میکردم.
سخنی دیگر با همسنگرانم، طلاب عزیز؛ ای برادران! اسلام به افراد عالم، متعهد و مسلمان نیاز دارد. همانگونه که ما با دشمن خارجی جنگیدیم، شما نیز بکوشید جهل و نادانی را از این سرزمین برطرف کنید.
در پایان، از همه دوستان، اقوام، مدرسین حوزه کاشان و هر کس که بر گردنم حقی دارد، تقاضا دارم مرا عفو کنند و حلالم نمایند. از دعای خیر نیز فراموشم نکنید.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!