
روایتی از شهید ایرج زینلی؛
وقتی حضرت مادر گرهگشای زندگیاش شد
روزی شرایط مالی خانواده به شدت دشوار شد، بهگونهای که حتی توان خرید یک قرص نان را هم نداشتیم. فضای خانه پر از اضطراب و نگرانی بود. در همان حال، ایرج با آرامش و اطمینان خاصی گفت: چند لحظه صبر کنید، همه چیز درست میشود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی هرمز، شهید ایرج زینلی مزرایی، بیستوسوم تیرماه ۱۳۴۴ در جزیره قشم دیده به جهان گشود. پدرش مندنی از نیروهای ژاندارمری بود و مادرش کشور نام داشت. ایرج تا پایان دوره راهنمایی تحصیل کرد و سپس به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.
وی به عنوان سرباز ارتش جمهوری اسلامی ایران، در جبهههای نبرد حق علیه باطل حضور یافت و سرانجام در بیستویکم تیرماه ۱۳۶۷، در منطقه عملیاتی قلاویزان، بر اثر اصابت گلوله نیروهای دشمن بعثی، به مقام رفیع شهادت نائل آمد. تاکنون اثری از پیکر پاک او به دست نیامده و یادمان این شهید جاویدالاثر در گلزار شهدای شهرستان بندرعباس واقع شده است.
توسل، راهگشای روزهای سختی
گلاندام زینلی، خواهر این شهید بزرگوار، در بیان خاطرهای از روحیه توکل و توسل برادر شهیدش چنین روایت میکند: روزی شرایط مالی خانواده به شدت دشوار شد، بهگونهای که حتی توان خرید یک قرص نان را هم نداشتیم. فضای خانه پر از اضطراب و نگرانی بود. در همان حال، ایرج با آرامش و اطمینان خاصی گفت: چند لحظه صبر کنید، همه چیز درست میشود.
سپس کتاب مفاتیحالجنان را از طاقچه برداشت و با حالتی خالصانه، مشغول خواندن زیارت مخصوص حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) شد. هنوز دعایش به پایان نرسیده بود که ناگهان صدای در خانه بلند شد. یکی از دوستانش که مدتی قبل بدهی مختصری به ایرج داشت، آمد و مبلغ هزار تومان را به او بازگرداند.
پس از رفتن مهمان، ایرج نگاهی به ما کرد و گفت: دیدید گفتم؟ هیچ چیز بالاتر از توسل به حضرت زهرا (س) نیست.»
این خاطره ساده اما پرمعنا، گواهی است بر ایمان، اخلاص و ارتباط عمیق شهید زینلی با خاندان اهلبیت (ع)، که در زندگیاش راهگشای بسیاری از دشواریها بود؛ مسیری که سرانجام او را تا قله شهادت رساند.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!