
هرمز گزارش میدهد؛
سازش با اسرائیل؛ راهی بیفرجام
عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، بهرغم وعدههای پر زرق و برق، نهتنها دستاوردی برای ملتهای عرب نداشت، بلکه چهره واقعی تلآویو را بیش از پیش آشکار کرد.
به گزارش خبرنگار گروه سیاسی پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»، در سالهای اخیر، برخی دولتهای عربی در خاورمیانه با شعار صلح و پیشرفت، مسیر عادیسازی روابط با رژیم جعلی صهیونیستی را در پیش گرفتند؛ اقدامی که از همان ابتدا با استقبال گسترده آمریکا و وعدههای رنگارنگ اقتصادی، امنیتی و فناورانه همراه بود. از توافق ابراهیم گرفته تا سفرهای دیپلماتیک علنی، تلاش شد تا چهرهای متفاوت از رابطه با رژیمی ارائه شود که دههها نماد اشغال و سرکوب در منطقه بوده است.
اما با گذشت زمان، واقعیتهای میدانی و تحولات منطقهای نشان داد آنچه تحت عنوان «صلح» تبلیغ شد، در عمل نهتنها به بهبود وضعیت ملتهای عرب منجر نشد، بلکه به ابزار مشروعیتبخشی بیشتر به اقدامات تجاوزکارانه تلآویو تبدیل گردید. بحران غزه، گسترش شهرکسازیها، و تداوم سیاستهای آپارتاید صهیونیستی، بیش از پیش ثابت کرد که رژیم اشغالگر بهدنبال صلح پایدار نیست، بلکه بهدنبال نفوذ و سلطه بیشتر است.
اکنون، ملتهای منطقه در حالی به سازشگران پشت کردهاند که افکار عمومی جهان اسلام بیش از گذشته از آرمان فلسطین حمایت میکند. وعدههای پوچ، قراردادهای نابرابر، و شکست پروژههای مشترک با رژیم صهیونیستی، چهره واقعی این مسیر را عیان ساخته است؛ مسیری که اگرچه با لبخندهای دیپلماتیک آغاز شد، اما در عمل، چیزی جز سراب برای مردم منطقه به همراه نداشته است.
سازش با اسرائیل؛ مسیری پر از وعده، خالی از نتیجه
حجتالاسلام والمسلمین احمد غلامی، در گفتگو با خبرنگار ما گفت: در سالهای اخیر، روند عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی تحت عناوینی نظیر «توافق ابراهیم» با فشار و دیکته مستقیم دولت آمریکا – بهویژه در دوره ریاستجمهوری دونالد ترامپ – پیگیری شده است. اکنون نیز نوبت به سوریه رسیده تا در برابر برداشتن تحریمهای اقتصادی، وارد این بازی سیاسی شود؛ بازیای که نتیجهاش نه امنیت است و نه رفاه، بلکه وابستگی، ناامنی، فقر، و ازهمگسیختگی اجتماعی است.
وی در ادامه افزود: بر اساس شواهد تاریخی و تجربیات منطقه، کشورهایی که به امید امنیت و کمکهای بینالمللی به صلح با اسرائیل تن دادند، نهتنها به این اهداف نرسیدند، بلکه عزت و استقلال خود را نیز از دست دادند. دو نمونه آشکار این تجربه، مصر و اردن هستند.
مصر؛ از گردشگری تا قبرستانخوابی
کارشناس سیاسی استان هرمزگان بیان داشت: کشوری با سابقه تمدنی غنی و ظرفیتهای اقتصادی قابل توجه، از جمله منابع انرژی، گردشگری و درآمدهای عبور و مرور از کانال سوئز، امروز به نقطهای از فروپاشی اجتماعی رسیده که پدیدهای چون «قبرستانخوابی» در آن رواج یافته است؛ مردم بیخانمان در آرامستانها زندگی میکنند.
غلامی ادامه داد: علیرغم توافقهای صلح با اسرائیل و قطع ارتباط با محور مقاومت، این کشور نتوانست به ثبات اقتصادی و اجتماعی برسد. حتی در مقاطع مختلف، از جمله جنگهای غزه، مصر نهتنها از مردم فلسطین حمایت نکرد، بلکه با بستن گذرگاه رفح، عملاً در کنار رژیم صهیونیستی ایستاد. این یعنی خیانت به آرمان فلسطین و جایگزینی ترس و منافع شخصی بهجای ارزشهای اصیل انسانی و اسلامی.
اردن؛ وابستگی به قیمت از دست دادن کرامت
وی تصریح کرد: اردن نیز نمونهای دیگر از همین الگو است. کشوری با حدود هفت میلیون نفر جمعیت، که با امضای توافق صلح، عملاً در مدار آمریکا و اسرائیل قرار گرفت. نیروهای آمریکایی در مرزهایش حضور دارند، دستگاههای امنیتی در آنجا فعالاند اما نه برای مقابله با دشمن، بلکه برای کنترل مردم معترض.
کارشناس سیاسی بیان کرد: در حالی که درصد زیادی از جمعیت این کشور را آوارگان فلسطینی تشکیل میدهند، حاکمیت اردن، تحت فشار آمریکا، بهجای همراهی با آرمان ملت فلسطین، به سمت سازش رفت. نتیجه چه بود؟ بحران شدید آب، کمبود گاز و انرژی، وابستگی اقتصادی گسترده به کمکهای خارجی، و در نهایت، از دست رفتن رابطه صمیمی میان مردم و حاکمیت.
غلامی همچنین گفت: مقرریهای سالانهای که آمریکا پرداخت میکند، هرگز نتوانستهاند عزت و استقلال را برای اردن بازگردانند. امنیتی که وعده داده شده بود، نهتنها محقق نشد، بلکه دستگاههای امنیتی برای خفهکردن صدای اعتراضات مردمی فعالتر شدند.
سوریه در آستانه یک انتخاب سرنوشتساز
وی سپس بیان داشت: اکنون نوبت به سوریه رسیده است. کشوری که طی دو دهه گذشته با تمام قوا در برابر فشارها، جنگ تحمیلی، توطئههای داخلی و بینالمللی ایستادگی کرده است. اما غرب و بهویژه آمریکا، تلاش دارند با همان ابزار فشار اقتصادی، سوریه را به مسیر «عادیسازی روابط با اسرائیل» بکشانند.
کارشناس سیاسی استان هرمزگان در ادامه افزود: گفته میشود که آمریکا آماده است تحریمهای بیستساله علیه سوریه را بردارد؛ اما نه بیقید و شرط. شروط آن چیست؟ قطع رابطه با محور مقاومت، به رسمیت شناختن اسرائیل، نادیده گرفتن مناطق اشغالی، و در نهایت، سپردن قدرت به فردی که آمریکا برای دستگیری او جایزه تعیین کرده است!
غلامی تأکید کرد: حتی مطرح شده که این فرد (که خود را امیر مینامد) اگر در قدرت قرار گیرد، با آمریکاییها مذاکره میکند، تعهد میدهد که با مقاومت همکاری نکند، و در ازای آن، تحریمها برداشته میشود. این همان الگوی لیبی، عراق و سودان است که آمریکا وعده داد، اما آن کشورها را به جنگ داخلی، ناامنی، و فروپاشی سیاسی کشاند.
مقاومت؛ مسیری دشوار اما پُرافتخار
وی اضافه کرد: واقعیت این است که تجربه مصر و اردن نشان میدهد که سازش، اگرچه در ابتدا با وعدههای دلفریب همراه است، اما در نهایت، ذلت، وابستگی و بیثباتی به بار میآورد. مقاومت اگرچه هزینه دارد، اما هزینه آن به مراتب کمتر از هزینه انفعال و تسلیم است.
کارشناس سیاسی استان هرمزگان ابرازداشت: سوریه، همچون جوانان آزاده در دیگر کشورهای منطقه، باید بدانند که امنیت و کرامت از طریق مبارزه و استقلال بهدست میآید، نه با تن دادن به سیاستهای تحمیلی آمریکا و صهیونیسم. ملتهایی که برای عزت خود هزینه نمیکنند، دیر یا زود بهای سنگینی برای وابستگیشان میپردازند.
غلامی در پایان تأکید کرد: امروز دیگر دوران سکوت و چشمدوختن به دلارهای نفتی یا بستههای کمک اقتصادی گذشته است. ملتهای آگاه، خود برای سرنوشت خویش تصمیم میگیرند. اینک سوریه در نقطهای حساس از تاریخ ایستاده؛ باید بداند که مسیر عزت، تنها از مسیر مقاومت میگذرد.
انتهای خبر/
درباره نویسنده
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!