
خاطرات شفاهی جانبازان؛
روایت حسن حبشزاده از روزهای اسارت و ایستادگی
در دل روزهای آتش و خون، «حسن حبشزاده» نوجوانی هجدهساله از هرمزگان، پای در میدان نبرد گذاشت و در عملیات مرصاد، پس از شش روز مقاومت، به اسارت دشمن درآمد؛ روایتی از شکنجهها و استواری پشت دیوارهای اردوگاه عراقیها.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «هرمز»، جانباز سرافراز «حسن حبشزاده» از روزهای پرالتهاب حضور در جبهه و لحظات تلخ اسارت چنین روایت میکند: زمانی که کشور درگیر جنگ شد، دفاع از ناموس و میهن وظیفه هر انسان آزادهای بود.
وی در ادامه میافزاید: آن روزها هجده سال داشتم و در حال گذراندن خدمت سربازی بودم که به جبهه اعزام شدم. در لشکر ۸۱ کرمانشاه، گردان ۱۸۴ تیپ دو، در منطقه سرپلذهاب خدمت میکردم.
جانباز سرافراز هرمزگانی با اشاره به عملیات مرصاد ادامه میدهد: نزدیک به شش روز در محاصره نیروهای عراقی بودیم. پس از اسارت، دستهایمان را از پشت بستند و با لگد از بالای تپه به پایین پرتاب کردند. وقتی وارد اردوگاه عراقیها شدیم، گمان میکردیم وارد باغوحش شدهایم و اصلاً نمیدانستیم آنجا محل نگهداری اسراست.
حیشزاده میگوید: ما را کنار در ورودی زندان نگه داشتند؛ حدود پنجاه نفر از نیروهای عراقی در صف ایستاده بودند و هرکدام با کابلهایی که در دست داشتند، به شدت ما را هنگام عبور کتک میزدند.
انتهای خبر/
لینک کوتاه خبر
برچسبها
نظر / پاسخ از
هنوز نظری ثبت نشده است. شما اولین نفری باشید که نظر میگذارید!