واژه اسیر و اسارت خود بازگو کننده درد ها و رنج هاست/ دفاع مقدس، یاد آور رشادت ها و دلیری رزمندگان است
رزمنده هشت سال دفاع گفت :بازگو کردن اتفاقات جنگ توسط رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و خانواده های شهدا موجبات آشنایی و شناخت بیشتر نسل جوان با فلسه جنگ،شهادت ایمان و ولایت پذیری فراهم می کند تا نسل جوان با شناخت این مسائل دریابند که حفظ عزت و ارزش های انقلاب اسلامی نیازمند از خودگذشتگی و مشقت های فراوانی است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی هرمز؛ هفته دفاع مقدس یاد آور رشادت ها، شجاعت، صبر و دلیری دلاور مردانی است که بدون چشم داشت نسبت به لذت های دنیوی برای دفاع از خاک و ناموس خود قدم در عرصه ی جهاد و جنگ گذاشتند تا نشان دهند که همیشه نسبت به ارزش ها و آرمان های انقلاب اسلامی ثابت قدم هستند و اجازه تعرض بیگانگان به کشور را نخواهند داد.
پای صحبت رزمنده ای نشستیم که قریب به سه سال در جبهه حق علیه باطل حضور داشت و از نزدیک رشادت ها و از خود گذشتگی رزمندگان را دیده است.
یک بیوگرافی مختصری از خودتان بیان کنید؟
هوشنگ چراغ پور ،جانباز ۲۵ درصد و آزاده هشت سال دفاع مقدس هستم، که در سال ۱۳۶۴ از لشکر هشتاد و یک باغتران کرمان به جبهه اعزام شدم.
از نظر شما جبهه و دفاع مقدس بیانگر چه موضوعی است؟
کسانی که از جان و مال خود گذشتند و به ندای هل من ناصر ینصرنی امام زمان خود لبیک گفتند سه هدف را دنبال می کردند: خاک ،ناموس و میهن لذا رفتند تا با دفاع از کشور، اجازه تعرض، پیش روی روی و نفوذ دشمن را ندهند ، لذا دفاع مقدس سراسر درس صبر و استقامت و ایمان و اخلاص در راه خداست و اگر توکل و ایمان در رزمندگان دفاع مقدس وجود نداشت هیچگاه در این جنگ پیروز نمی شدیم.
در چه مناطق عملیات های شرکت داشتید و چه مدت در جبهه بودید؟
حضور در مناطق عملیاتی گیلان غرب ،سر پل ذهاب ،کوره موش ونفت شهر و همچنین شرکت در عملیات کربلای چهار وهشت نتیجه سی و دو ماه خدمت در هشت سال دفاع مقدس است.
روحیه رزمندگان در جبهه ها و مناطق عملیاتی چگونه بود؟
زمانی که انسان یک هدفی را دنبال می کند و به پایان آن هدف و راهی که در آن قرار گرفته است می اندیشد و یقین پیدا می کند که راه انتخاب شده ، مسیر درستی است هیچ گاه ازمسیری که در آن قدم نهاده است خسته و دلسرد نمی شود و چه بسا تمام تلاش خود را برای رسیدن به آن هدف انجام می دهند.
رزمندگان در جبهه از روحیه بسیار بالایی برخوردار بودند اخلاص ،تواضع و ایمان در اخلاق و رفتار آن ها به خوبی قابل مشاهده بود به طوری که افرادی که سن بیشتری نسبت به بقیه داشتند از جوانان با روحیه های بالا و از رفتار و اخلاق انها الگو می گرفتند لذا این ویژگی جبهه ها سبب شد تا جبهه و دفاع مقدس دانشگاهی انسان ساز برای تربیت و پیش رفت تمام اقشار مردم قرار بگیرید.
چه مدت در اسارت بودید ؟
در پنج اردوگاه جولولا،تکرید، بهبوبه، نهروان و الرمادی به مدت بیست و پنج ماه اسیر بودم و از اخرین مرخصی من ۹۰ روز گذشته بود.
یکی از خاطراتی که در مدتی که در جبهه حضور داشتید را بیان کنید؟
سر پل ذهاب یکی از مناطق عملیاتی غرب کشور بود و به لحاظ امکانات یکی از مناطق محروم کشور محسوب می شد و آشپزخانه ای که برای نیروهای در جبهه غذا می پخت در گیلان غرب بود، حدود ۴۰ کیلومتر با ما فاصله داشت و خودرویی که ظرف غذای رزمندگان را حمل می کرد بشکه های نفت، بنزین و گازوئیل را هم همراه خود داشت و در بیشتر مواقع به علت خاکی بودن جاده بسیاری از این مواد به درون ظرف غذای رزمندگان می ریخت و تا زمانی که غذا به دست نیروها می رسید بوی گازوئیل،نفت و بنزین می گرفت و اما هیچ گاه هیچ کدام از انها نسبت به این موضوع اعتراضی نکرد ند و بار دیگر من شاهد هدف والای هم رزم های خود بودم.
نحوه اسارت شما چگومه بود و چه اتفاقی رخ داد که شما اسیر شدید؟
لشکر ما در منطقه عملیاتی نفت شهر خط نگه دار بود.در یکی از شب های که با چند نفر از نیروها مشغول شیفت دادن در منطقه بودیم صدای توپ و نارنجک شنیده میشد، با بیسیم به قسمت فرماندهی در خواست اعلام وضعیت و دستور کردیم اما کسی از آن طرف خط پاسخگو نبود این در حالی بود که در آن موقع عراق ان منطقه را تحت محاصره خود قرار داده بود و ما در محاصره بودیم در این حین دستور رسید که خط را تا صبح روز بعد به هر طریقی که میتوانیم نگه داریم.
روز بعد شاهد حضور تانک ها و نیروهای عراقی در نزدیکی خط بودیم و درگیری تنگاتنگی در بین نیروهای خودی و نیروهای دشمن در گرفت و هر لحظه امکان سقوط خط وجود داشت که در این در گیری تنها ۳۰ نفر از نیروها زنده ماندند در بهبوهه درگیری خبر رسید که به منطقه تحت محاصره دشمن است و و باید هر چه سریعتر منطقه را ترک کنیم.
این در حالی بود که نیروهای خودی در تلاش بودند برای جلوگیری از پیش روی دشمن پل موجود بر روی رودخانه سه راهی نفت شهر را از بین ببرند و ما به سختی در کنار پل مستقر شدیم اما دشمن از دو راه دیگر شروع به پیش روی کرده بود و تمام راه های مواصلاتی را در محاصره خود درآورده بود و ما برای اینکه به نیروهای عراقی برخورد نکنیم به سمت کوه ها و جنگل رفتیم شب را در بین کوه ها سپری کردیم .
روز بعد نزدیک ظهر به علت گرما هوای و طی مسافت طولانی، نیروها حسابی خسته شده بودند و به دنبال آب و غذا در کوه ها بودند در همین حین که به دنبال آذوقه برای رفع گرسنگی و تشنگی بودیم یکی از نیروها متوجه غار بزرگی در نزدیکی درخت انجیر که در اطراف بود می شود در داخل غار چشمه آب کوچکی وجود داشت که نیروها از آن برای رفع تشنگی خود استفاده کردند .
جای بسیار خوبی را برای ماندن پیدا کرده بودیم تصمیم گرفتیم که تا دور شدن نیروهای عراقی درآنجا بمانیم.در روز بعد من و سه نفر از نیروها تصمیم گرفتیم که برای پیدا کردن آذوقه به سنگرهای عراقی در اطراف غار برویم سنگر ها را با تمام امکانات در آن رها کرده بودند وهمه نوع مواد غذایی در آن پیدا می شد.
پنج روز را با آذوقه های که در سنگرها پیدا کرده بودیم در غار سپری کردیم در شب ششم اثری از غذا هایی را که به غنیمت آورده بودیم باقی نمانده بود تا اینکه دوباره تصمیم گرفتیم برای پیدا کردن غذا مسافت طولانی را طی کنیم در طی این مدتی که در غار بودیم صدای درگیری وشلیک تانک و اسلحه در اطرافمان توسط نیروهای عراقی شنیده می شد برای رعایت احتیاط به نیروهای در غار تاکید کردیم که از تحت هیچ شرایطی از غار بیرون نیایند و ما چهار نفر برای پیدا کردن غذا راهی دشت و کوه ها شدیم در خیلی از سنگر ها، عراقی برای پیدا کردن ما حتی نان خشک ها را هم آتش زده بودند.
سنگری را پیدا کردیم که عراقی ها آن را رها کرده بودند؛ من و یکی دیگر از نیروها مشغول پیدا کردن غذا بودیم و دو نفر را برای دیده بانی و مراقب از حضور نیروهای عراقی در پایین کوه گذاشته بودیم که صدای شلیک اسحله را از فاصله نزدیک شنیدیم همه جا در محاصره بود و نیروهای عراقی ما را گرفتند و ۲۶ نفر از نیروهای که در غار بودند هم توسط گروه دیگر از عراقی ها محاصره شده بودند.
در مدتی که در اسارت بودید شاهد چه نوع سختی ها و مشکلاتی بودید ؟
واژه اسیر و اسارت خود بازگو کننده درد ها و رنج ها است من مدتی که در اسارت بودم در صورت مشاهده هر گونه ظلم از سوی عراقی ها نسبت به اسرای ایرانی سریعا نسبت به ان واکنش نشان می دادم و صدای اعتراضم را به گوش تمام افسران عراقی می رساندم لذا در اردوگاه بهبوبه با کرمی فرمانده لشکر محمد رسول الله (ص) باغتران و باقرزاده معاون لشکر ثارلله کرمان در یک اردوگاه اسیر بودیم و در انجا مراسم دعا ،زیارت عاشورا و نماز جماعت همیشه بر پا بود.
گاهی اوقات نیروها عراقی به دلیل شیعه بودن، سخت گیری زیاد نمی کردند، در یکی از شب ها در کمپ بهبوبه تمام نیروهای که در آسایشگاه ما بودند مشغول خواندن زیارت عاشورا بودند که فرمانده اردوگاه به صورت سر زده وارد اردوگاه شد و دید که اسرای ایرانی در حال خواندن زیارت عاشورا هستند و تمام اسرایی که دعا می خواندند را کتک زدند و چند نفر را مامور کردند که مسئول این اتفاق را پیدا کنند.
باقرزاده ، محمدی و من را زیر بار کتک گرفتند و به فاضلاب انداختند و بعد از آن هر سه نفرمان را به یک اتاقک انفرادی بردندکه یک نفر به راحتی نمی توانست در آن قرار بگیرد و ما سه نفر به مدت چهل روز به صورت فشرده در آنجا بودیم و حتی نمی توانستیم پایمان را دراز کنیم و مجبور بودیم به صورت نشسته آن چهل روز را تحمل کنیم و نیروهای عراقی از قسمت پایین در اتاقک خمیر نان را به عنوان غذا به ما می دادند بعد از پایان چهل روز از آن دخمه که بیشتر شبیه مرغدانی بود بیرون آمدیم اما به علت اینکه درآن انفرادی جایی برای خوابیدن و راحت نشستن وجود نداشت نمی توانستم راه بروم و نیروها من را بر روی شانه های خود قرار می دادند و حمل می کردند.
به نظر شما اگر باز هم در کشور جنگ سخت روی دهد جوانان امروزی مانند جوانان اوایل انقلاب و هشت سال دفاع مقدس قدم در عرصه نبرد می گذارند؟
بله صدرصد.ما در دوره ای به جبهه رفتیم که باید از خاک و ناموس خود دفاع می کردیم اگر باز همان موقعیت برای پیش آید طبق صحبت رهبر انقلاب اسلامی، جوانان دهه هفتاد و هشتاد چه بسا حتی بیشتر و بهتر از جوانان دهه شصت با تکیه بر ایمان، توکل و اصل ولایت پذیری هر کجا که ببینند و یا احساس کنند کشورشان در معرض تهاجم دشمن است به ندای رهبر خود لبیک گفته و پا به عرصه نبرد می گذارند و از ارزش های کشور خود دفاع خواهند کرد؛ جوانان سه دهه بعد از انقلاب با حضور خود در سوریه نشان دادند که در هر مرحله ای از انقلاب جوانان کشور بهترین گزینه برای پیشرفت و دفاع از ارزش های کشور هستند و می توان به آنها اعتماد کرد.
چه سالی از اسارت آزاد شدید و به کشوربازگشتید؟
کشور عراق برای کاهش آمار اسرا در اردوگاه ها و دلایل سیاسی آمار تعدادی از اسرا را به صلیب سرخ نمیداد و اردوگاه ما که پنج سوله بزرگ در آن قرار داشت که در هر سوله هزار و دویست نفر از اسرا را در آن جای داده بودند از جمله آن اردوگاه ها بود که صلیب سرخ آمار اسرای آن را نداشت تا اینکه یک شب توسط تلویزیونی که در اردوگاه بود باخبر شدیم که کشور عراق و ایران در حال تبادل اسرا هستند.
همهمه بین نیروها شروع شد و اردوگاه ما هم جز اردوگاه های که تبادل اسرا در آن انجام می گرفت قرار گرفت و خانواده های اسرای اردوگاه ما تا زمانی که تبادل صورت نگرفته بود خبر از سرنوشت ما نداشتند و در شهریور ماه سال ۱۳۶۹ آخرین تبادل ها انجام گرفت و من جز آخرین اسرای بودم که به کشور برمی گشتم و زمانی که تبادل در حال انجام بود نماینده های صلیب سرخ مشخصات ما را ثبت کردند و کد اسارت را به ما تحویل دادند.
سخن آخر؟
هفته دفاع مقدس زمینه را برای بازگو کردن اتفاقات و حوادث جنگ دوچندان می کنند تا با بازگو کردن اتفاقات جنگ توسط رزمندگان، ایثارگران، جانبازان و خانواده های شهدا موجبات آشنایی و شناخت بیشتر نسل جوان با فلسه جنگ،شهادت ایمان و ولایت پذیری فراهم می کند تا نسل جوان با شناخت این مسائل دریابند که حفظ عزت و ارزش های انقلاب اسلامی نیازمند از خودگذشتگی و مشقت های فراوانی است و آنها با الگو گرفتن از رزمنده ها و خانواده های شهدا به عنوان قهرمانان اصلی این کشور برای آینده جامعه تلاش کنند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰