شبی که رادیو و تلویزیون به دست مردم افتاد/ پسر بچه ای که کوچه را سنگر بندی کرد
کوچه ما و کوچه هاى اطراف سنگر بندی شده بود یادم هست پدرم و چند تن از همسایگان که فعال ترینشان مرحوم حاج کریم هرندى بود از همسایگان تا صبح در آن سرما پاى آتیش که توى پیت هاى حلبى درست کرده بودند سرماى آن ایام را پشت سر میگذاردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی هرمز؛به نقل از شهدای ایران؛ در چهل سالگی انقلاب به سراغ مردی رفتیم که مدتهاست در بیمارستان بستری است و عوارض جانبازی اش هر روز آسیب جدیدی به بدنش وارد می آورد. جانباز علی ثابت در زمان انقلاب ۱۰ ساله بود. نوجوانی که به همراه خانواده اش در یکی از محله های قدیمی تهران سن و سال را برای انقلاب فراموش می کند و با کمک هم محلی هایش در انقلاب سهم آفرینی می کند. آنچه می خوانید خاطره ای شنیدنی از علی ثابت همرزم شهید همت و جانباز سال های دفاع مقدس از روزهای انقلاب است:
کوچه ما و کوچه هاى اطراف سنگر بندی شده بود یادم هست پدرم و چند تن از همسایگان که فعال ترینشان مرحوم حاج کریم هرندى بود از همسایگان تا صبح در آن سرما پاى آتیش که توى پیت هاى حلبى درست کرده بودند سرماى آن ایام را پشت سر میگذاردند.
پدرم مدام دیر وقت که میشد من و چند نفر از هم سن و سالهایم را بطر ف خانه هدایت میکردند ، ما هم گوشمان بدهکار نبود و با فرزندان دیگر همسایگان به هر بهانه اى بر میگشتیم در سنگرى که سر کوچه مان بود.
روزی که مردم تسلیحات را خالى کردند، یک مرد جوانى حدوداً ٣٠ ساله یک تیربار ژ ٣ که قطار فشنگهاش بدور کمر و سینه اش بسته بود یک اسلحه ژ ٣ هم روى دوش دیگر داشت جعبه اى چوبى در دست داشت منه م به جوان گفتم این جعبه را میدهى جعبه را به من داد در جعبه را که باز کردم یک قبضه سلاح کمرى نو درآن بود وقتى پدرم سلاح را دید سریعاً ازمن گرفت.
امسال در چهل سالگی انقلاب وقتی به عقب بر می گردیم و تفاوت ها را می بینیم متوجه دستاوردهای انقلاب و آینده بینی امام خمینی (ره) می شویم. شاید برای جوان و نوجوان امروز قابل درک نباشد که ما آن زمان با سن کم و وقتی هم سن و سال امروز این نوجوانان بودیم چگونه گوش به فرمان امام برای انقلاب تلاش کردیم و چگونه خیلی زود بزرگ شدیم.
بدون شک درک دستاوردهای انقلاب را فقط می توان با تبیین اندیشه های امام خمینی (ره) به دست آورد.